سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 2742009

  بازدید امروز : 553

  بازدید دیروز : 141

وبلاگ موسسه رستگان www.mrastegan.ir

 
بنى امیه را مهلتى است که در آن مى‏تازند ، هر چند خود میان خود اختلاف اندازند . سپس کفتارها بر آنان دهن گشایند و مغلوبشان نمایند [ و مرود مفعل است از « ارواد » و آن مهلت و فرصت دادن است ، و این از فصیح‏ترین و غریبترین کلام است . گویى امام ( ع ) مهلتى را که آنان دارند به مسابقت جاى ، همانند فرموده است که براى رسیدن به پایان مى‏تازند و چون به نهایتش رسیدند رشته نظم آنان از هم مى‏گسلد . ] [نهج البلاغه]
 
تهیه کننده: سید مصطفی علم خواه ::: یکشنبه 89/8/23::: ساعت 1:0 عصر

با توجه به داستان حضرت یوسف(ع) و درخواست ایشان از یکی از زندانیها برای سفارش کردن به پادشاه و آزادی از زندان متوجه می شویم که باید فقط از خدا خواست و فقط به خدا توکل کرد و امید داشت. پس بحث وسیله ها چه می شود؟ اینکه شاید خداوند رسیدن به خیلی از حاجات بندگانش را در بنده دیگری قرار داده باشد! آیا باید فقط نشست و از خدا خواست؟ آیا نباید برای رسیدن به برخی خواسته ها به بندگان خدا هم متوسل شد و کمک خواست؟ خب می توان گفت نیت باید الهی باشد و امید واقعی به خدا باشد اما از بندگان نیز کمک خواست؟
برای پاسخ به سؤال خود به نکات زیر توجه فرمایید:
1. انسانها از لحاظ گستره و ظرفیت وجودی ، در یک سطح نیستند. لذا انتظار خداوند متعال از آنها نیز یکسان نیست. خداوند متعال آن انتظاری را که از چهارده معصوم (علیهم السلام) دارد از انبیاء و اولیای دیگر ندارد. همچنین آن انتظاری را که از انبیای اولوالعزم دارد از غیر اولوالعزم ندارد؛ و نیز آن انتظاری را که از اولیاء الهی دارد، از مردم عادی ندارد.
به همین ترتیب انتظار خدا از انبیاء غیر الوالعزم خیلی بیشتر از علمای ربّانی و از علمای ربّانی بیش از علمای عادی ، و از علما بیش از غیر علماست. لذا بازتاب رفتارهای اقشار گوناگون بندگان از جانب خدا نیز متفاوت است. کیفیت عملی که برای عوام کمال محسوب می شود چه بسا برای عالم نقص شمرده شود و آنچه برای عالم عادی کمال فرض می شود چه بسا برای عالم ربّانی نقصان تلقّی شود و به همین ترتیب حسنات مردم عادی، سیئات علماء ربانی و حسنات عالم ربّانی سیئات انبیاء و حسنات انبیاء سیئات الوالعزم، و حسنات الوالعزم سیئات اهل بیت (علیهم السلام) قلمداد می شود. همانگونه که در نزد عرف، اگر فردی عادی کنار خیابان ساندویچ بخورد، کار او چندان قبیح تلقّی نمی شود در حالی که اگر عالمی یا استاد دانشگاه معروفی چنین عملی را انجام دهد، کارشان به شدّت زشت شمرده می شود.

بر این اساس، کاری که حضرت یوسف (علیه السلام) در زندان انجام داد و برای اثبات حقّانیت و بی گناهی خود نزد پادشاه مصر، متوسّل به بنده ی خدا شد، برای افرادی عادی یقیناً بد نبود؛ بلکه چه بسا به حکم عقل و شرع، چنین عملی برای افراد معمولی واجب نیز باشد؛ امّا حضرت یوسف (علیه السلام) دارای مقامی در نزد خدا بود که باید بی اذن خدا دست به هیچ کاری نمی زد؛ حتّی کار مباح یا خیر. لذا او تا اذن مستقیم نیافته بود حقّ چنین توسّل مشروعی را هم نداشت.
افراد عادی به اذن عامّ خدا که در ضمن حکم عقل یا شرع می آید عمل می کنند؛ امّا انبیای الهی در برخی امور فقط باید تابع وحی موردی باشند. یعنی باید منتظر فرمان خاصّ الهی باشند. برای مثال حضرت یونس (علیه السلام) وقتی یقین نمود که عذاب بر قومش نازل خواهد شد به حکم عقل از عذاب الهی فرار نمود، در حالی که باید منتظر فرمان خاصّ الهی می ماند و اگر خدا فرمان نمی داد باید خود را تسلیم عذاب می کرد. لذا خداوند متعال حضرت یونس را به خاطر این عمل مجازات نمود در حالی که یقیناً خلاف شرع الهی یا خلاف حکم عقل عمل نکرده بود و تنها کاری را کرده بود که پایین تر از شأن او بود.
علمای شیعه از چنین اموری، به ترک اولی تعبیر کرده اند؛ که نه ترک واجب و مستحبّ است ، نه ارتکاب حرام و مکروه؛ بلکه ارتکاب عملی است که متناسب با شأن انبیاء نیست.
2. توکّل به خدا یعنی خدا را در امور خود وکیل قرار دادن و در امور به او تکیه نمودن. توکّل نیز مثل بسیاری از اعمال دارای مراتب گوناگونی است، که از هر کسی بسته به گستره و ظرفیت وجودی اش مرتبه ای از آن انتظار می رود.
توکّل در مراتب پایین آن، به این است که انسان به اذن عامّ الهی اسباب و وسائل امور را وسائط فیض خدا بداند و برای آنها استقلال در تأثیر قائل نشود و با این باور از آنها بهره برده و توجّه داشته باشد که مهار تمام امور به دست خداست و کارگردان اصلی عالم اوست. امّا این مرتبه از توکّل، در برخی از امور خاصّ برای انبیاء(علیهم السلام) نقص محسوب می شود؛ برای مثال حضرت یوسف (علیه السلام) که بارها بدون واسطه جستن، از سوی خدا یاری شده بود، باید ملتفت این معنا می بود که اگر خلاصی از زندان لازم بود خدا او را مثل دفعات قبل یاری می نمود. لکن آن بزرگوار مثل یک انسان عاقل، و بدون اذن خاصّ از جانب خدا و با تکیه بر اذن عامّ الهی برای فیض خدا واسطه جست؛ لذا از جانب خداوند متعال توبیخ گردید.
در روایات اهل بیت (علیهم السلام) آمده است: «خداوند متعال به یوسف فرمود: اى یوسف آیا من نبودم که تو را محبوب و مورد علاقه ی پدرت نمودم؟ آیا من تو را با حسن و جمالى که به تو دادم بر دیگران برترى ندادم؟ آیا من نبودم که کاروان را به طرف تو متوجّه نمودم؟ آیا من نبودم که تو را نجات داده و از چاه بیرون آوردم؟ آیا من نبودم که مکر و حیله ی زنان را از تو برطرف کردم؟ پس چه شد که از توجه به من اعراض نموده‏ و براى نجات خود از زندان متوسل به مخلوق شدى؟! براى همین جمله‏اى که در زندان گفتى باید چندین سال در زندان بمانى.» (بحار الأنوار،ج‏68 ،ص149)
باز فرموده اند: «هنگامى که حضرت یوسف به آن جوان زندانى گفت: نزد سلطان راجع به من صحبت کن، جبرئیل نزد یوسف آمد و پاى خود را بر زمین کنار یوسف زد. با همین زدن پا، اعماق زمین تا طبقه ی هفتم براى یوسف آشکار شد. به یوسف گفت: نگاه کن! چه مى‏بینى؟ یوسف گفت: سنگ کوچکى را مى‏بینم. جبرئیل آن سنگ را شکافت و گفت: چه مى‏بینى؟ یوسف گفت: کِرم بسیار کوچکى را مى‏بینم. گفت: روزى دهنده ی او کیست؟ یوسف گفت: البته خداوند. جبرئیل گفت: خداوند می فرماید: اى یوسف من این کرم کوچک را در داخل این سنگ در طبقه ی هفتم فراموش نکرده‏ام و نیاز او را تامین نموده‏ام تو گمان کرده‏اى که من تو را فراموش کرده‏ام که به آن جوان می گوئى (مرا در پیش صاحبت یاد کن)؟ به جرم این سخن باید چندین سال در زندان بمانى.
امام فرمود: یوسف متوجّه شد و شروع به گریستن کرد و گریه ی یوسف بطورى شدید شد که در و دیوار به حال او گریست و زندانیان از گریه ی یوسف متاثر و ناراحت شدند و از او خواستند که از گریه ی خود دست بردارد. بالاخره قرار بر این شد که یک روز گریه کند و یک روز خاموش شود. یوسف در آن روزى که خاموش بود ناراحت‏تر از آن روز گریه‏اش بود.» (بحار الأنوار،ج‏68 ،ص149)
با توجه به توضیحاتی که داده شد نتیجه می گیریم که: کمک گرفتن مردم عادی از بندگان خدای متعال به عنوان وسیله، همراه با توکل بر خداوند، نه تنها عیب و گناه محسوب نمی شود بلکه این عمل مطابق شرع و عقل است؛ ولی چنین کاری، بدون اذن خاص خداوند برای انبیاء الهی نقص و ترک اولی محسوب میشود.
پیروز و موفق باشید

 


 
 
 
 

جستجوی واژه ها

 

حضور و غیاب

 

فهرست موضوعی یادداشت ها

بندگی[49] . خودسازی[46] . زندگی[44] . اخلاق[42] . عرفان[39] . سوال و پاسخ کوتاه[32] . سیاست[29] . نماز[27] . توحید[23] . خودشناسی[21] . اخلاق جنسی[18] . عشق[17] . گناه[16] . ایمان[15] . سوال و پاسخ کوتاه[13] . غفلت[12] . عبادت[11] . دعا[11] . اعتقاد[9] . توبه[8] . شناخت[8] . شیطان[7] . غیبت[7] . علم[7] . دنیا[7] . تربیت[7] . ازدواج[6] . احکام[6] . مذهب[6] . مرگ[6] . سیر و سلوک[6] . ولایت[6] . وظیفه[5] . معنویت[5] . ریا[5] . اجابت دعا[5] . خانواده[5] . توکل[5] . حجاب[5] . جامعه[4] . اخلاص[4] . امام زمان[4] . سلوک[4] . صبر[4] . عاشورا و عزاداری[4] . مراقبه[4] . عقل[4] . نماز شب[4] . نگاه[3] . والدین[3] . نهی از منکر[3] . غزلیات حافظ[3] . عادت[3] . عاشورا[3] . شوخی[3] . شرک[3] . ریاضت[3] . زیارت[3] . دین[3] . رمضان[3] . امید[3] . تبلیغ[3] . تصوف[3] . بصیرت[3] . انقلاب[3] . تفکر[3] . خدا[3] . حوزه و دانشگاه[3] . دروغ[3] . حیا[2] . حب دنیا[2] . حج[2] . خواب[2] . خداشناسی[2] . ارشاد[2] . تقوا[2] . حقوق[2] . چله نشینی[2] . توحیدی[2] . اهل بیت[2] . انتقاد[2] . انسان[2] . پرورش روح[2] . ترس[2] . اخلاق اجتماعی[2] . آخرت[2] . آرامش[2] . رزق و روزی[2] . دینداری[2] . ذکر[2] . رابطه با خدا[2] . زهد[2] . سعادت[2] . شخصیت[2] . شهادت[2] . شهوت[2] . سیر و سلوک[2] . شادی[2] . طلسم[2] . غضب[2] . فحش[2] . فکر[2] . فکر گناه[2] . قرب[2] . عمل[2] . عمل صالح[2] . عزاداری[2] . عزت[2] . گریه[2] . گذشت[2] . گناه و توبه[2] . معاشرت[2] . قلب[2] . کربلا[2] . کمال[2] . گوناگون[2] . هدف[2] . نماز صبح[2] . نفس[2] . مهدویت[2] . مهمانی . موسیقی . موفقیت . مومن . ناامیدی . نامحرم . نبوت . نسبیت . نفاق . نفرت . نفس اماره . نقش زنان . معیشت . مهار نفس . نماز قضا . نماینده،مجلس . همت و اراده . همسر . هنر . هو . هوس . واجب . نوحیدی . نیت . نماز جمعه . وحدت وجود . ورزش . ولایت فقیه . ولایت مداری . یاد خدا . کرامت، شفای بیماران . کربلا، عاشورا . لباس . لذت نماز . لعن . لواط . ماه رجب . مجادله . مجذوب، سالک . محاسبه . محبت . محبوبیت . محیط آلوده . مدپرستی، مدگرایی . کمال-خودشناسی-خودسازی . کینه . کم خوری . قلب سلیم . قهر . قیصر امین پور . کرامت . معرفت . معرفت خدا . معروف،منکر . معصومین . مسافرت . مسلمان واقعی . مصاحبه . گناهان صغیره . گرایش به بدی . گره در کار . عرفان کاذب . عریضه . عشق الهی . عشق مجازی . عصبانی . غذا خوردن . غرور . علم و عمل . عمر . عمره . قرب به خدا . قساوت . قضاوت . قطب . فنای فی الله . فیلم . قبر . قبولی عمل . قدرت . فطرت . فقر . غلفت . غم و غصه . طول عمر . ظرفیت . عاقبت به خیری . عبودیت . عجب و خودپسندی . شیعه . شیعه، شهادت طلبی . صحت عمل . صراط . صفات . صوفیه . طلبگی . طلبه . شادی و نشاط . شانس . سیره ائمه . سیاسی . سید حیدر آملی . سوال و پاسخ کوتاه 21 . شهید،شهادت . شناخت امامان . شخصیت ها . شرک . شکر . شلوار لی . سکس . سکولاریسم . سلامت . سلوک، عرفان، شیعه . سوء عاقبت . زیبایی . سالمندان . سالک، مجذوب . سختی ها . زبان . زنا . رابطه با دختران . رجبعلی خیاط . رحمت . رحمت خدا . دین داری . دین، وحی . خودسازی-رشد- . خودسازی-سیر و سلوک- . رضایت . رضایت خدا . رفاقت . روابط نامشروع . روزه . روشنفکر . آرزو . آرزوی مرگ . آزادی معنوی . ابتلا . آداب سلوک . احترام والدین . احضار ارواح . اخلاق اجماعی . اراده . اراده، گناه . ارامش . انتخاب، مجلس . امامان . امتحان . اعتماد به نفس . اعتکاف . اقتصاد . استجابت . استجابت دعا . استراتژی . اسلام . اسم ذات . اشک . اصولگرایی . تجلی . تجمل گرایی . تصوف و درویشی . تعادل . تغذیه . تفکر . پسر و دختر . پوشش . بصیرت- . بهشت، برزخ . بی نماز . بینش سیاسی . پائولوکوئیلو . پاکی قلب . پرخوابی . انسان، خوب و بد . انرژی . اهل بیت- . اولیای خدا . اینترنت . بخشش گناه . بخل .
 

مشترک شوید